اولین سفر
آرش عزیزم .سفر کردن از لذتبخش ترین تفریحات زندگی است .توی سفر احساس سرزندگی شادابی انسان رو از حال و هوای افکار و دغدغه های بیشمار زندگی به دنیای زیبای اطرافت میکشونه و کمی از خود بیرون میایی تا همسفرت و دنیای پیرامونت رو بهتر و ببشتر ببینی. سفر کردن و مسافرت رفتن از مهمترین تفریحات زندگی ما بوده و هست.ما مسافرتهایی زیادی رفتیم. اولین مسافرت شما در اولین ماه رمضان شما بود .من و بابا و شما رفتیم قمصر کاشون.شما اون موقع سه ماه و نیمه (تقریبا) بودی.شما رفت و برگشت توی ماشین خوابیدی وقتی رسیدیم اونجا موقع افطار بود شما بیدار شدی و افطاری و شام رو توی رستوران بودیم . خوش گذشت.از اونجا رفتیم خونه عمو اکبر .جمعه بود. مامان جون خونه عموا...
نویسنده :
سعیده
14:16
آغاز زندگی
آرش جان.شما در دومین روز از سال 1392 بدنیا آمدی. روز قبلش یعنی روز اول عید ظهر طبق سنت هر ساله به خانه مامان جون رفتیم و شب خونه مادرجون. موقع برگشت از خانه مادرجون یک راست رفتیم زایشگاه و با اینکه یکماه زودتر به دنیا آمدی و آمادگیش رو نداشتیم و. ولی لحظه اول تماس من و تو وقتی صورت نرم و لطیفت رو به صورتم حس کردم انگار همه دنیا رو به من دادن . همه استرس ها و درد ها و دل نگرانی هام پایان یافت.آرام وجودم . هر لحظه زندگی با تو پر بوده از خاطرات شیرین و به یادماندنی و البته لحظاتی هم تلخ داشتیم که زیبایی زندگی به تضادهاست آرش جان. به قول شاعر :زندگی همیشه گلزار نیست گاهی خارزار کفشی آهنین باید آرش جان آغاز ...
نویسنده :
سعیده
14:14